پایگاه خبری شاخص بازار: از تایمزآومالتا/Times of Malta، ما از طریق ارزِ «فیات» یا «دستوری» کسب درآمد، محاسبه، پرداخت و پسانداز میکنیم. این پولی است که دولت مستقر به طور قانونی به عنوان ذخیره ارزش، ابزار پرداخت و واحد حسابرسی آن را تایید کرده است. ارزهای دیجیتال (در مقابل پول دیجیتال موجود در حساب بانکی، کارت اعتباری در گوشه و کنار اقتصاد ما؛ تا اینجای کار موفق به انجام تمام وظایف فوق را به طور همزمان نشدهاند و در نتیجه پول محسوب نمیشوند.
پذیرش پول «چاپی» و معادلهای دیجیتال آن به عنوان چیزی امن و قابل اعتماد، نیازمند اندکی ریسک بود. به همین دلیل، به طور مشخص درباره آمریکا تا مدتی طولانی یعنی تا دهه 1970، ذخایر طلای فیزیکی (با نرخ ثابت 35 دلار به ازای هر اونس) از پول فیات پشتیبانی میکرد. «استاندارد طلا» وقتی به بوته آزمایش گذاشته شد، محدودیتهای دردناک و مصائب و ناپایداری در سطح اقتصاد کلان را به همراه داشت. آمریکا تحت فشار بود و در نتیجه دلیل خوبی برای عقبنشینی داشت.
ما طی 50 سال گذشته آموختهایم که به بانکهای مرکزی مستقل اعتماد کنیم تا ارزش پول و ثبات اقتصادی را حفظ کنند. طلا تنها در مقاطع بحران بر سر زبانها میفتد؛ یعنی زمانی که اعتماد به یک ارز و ارزش پایدار آن متزلزل میشد. قیمت طلا بلافاصله در واپسین روزهای «استاندارد طلا» در آمریکا، به سرعت شروع به افزایش کرد البته این روند افزایشی بدون وقفه نبود. روند صعودی در زمانهای آشفته شتاب گرفت و به محض بازگشت اعتماد، دوباره کاهش یافت. با نگاهی به نمودارهای تاریخی، میتوان نخستین شوک نفتی و سپس وحشت ناشی از تورم خطرناک فزاینده در اواخر دهه 1970 را به روشنی مشاهده کرد.
در چنین مواردی، طلا جهش کرده و تنها زمانی که اوضاع تحت کنترل درآید، دوباره آرام میشود. از اوایل دهه 1980 تا آغاز دهه 2000، تقریبا برای 20 سال طلا رفتهرفته ارزش دلاری خود را از دست داد. قیمت این فلز ارزشمند احتمالا به دلیل ترکیدن حباب «داتکام» و سپس بحران مالی بزرگِ پس از 2008، به سرعت افزایش یافت و سپس با فروکش کردن بحران مالی و بحران یورو، بار دیگر عقبنشینی کرد. با این حال، هرجومرج و آشوب برخاسته از دو دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، دوباره طلا را بر سر زبانها انداخته است.
نگارنده این مطلب با اشاره به گزارشی درباره عاقلانه بودن خرید طلا در سال 2021 با قیمت 1800 دلار، نوشت که بسیاری از سرمایهگذاران خرد بزرگشده در دهههای 1970 و 1980، باور دارند که خطر تورم همیشه وجود دارد، فقط در پس سایه پنهان است و در نتیجه دست کم بخشی از پسانداز را باید در طلا سرمایهگذاری کرد.
به گفته وی، اینچنین «طلادوستان سنتی» به مجموعهای از ارتباطها باور دارند. وقتی دلار تضعیف میشود، نرخهای بهره پایین میآید، از جذایبت سرمایهگذاری رقابتی در اوراق قرضه کاسته میشود و وقتی تورم سر برمیآورد، طلا بالا میرود.
استدلالهای قبلی مبنی بر برطرف شدن نگرانیها با تکیه بر بازار سهام آمریکا، به هیچ وجه این طلادوستان سنتی را متقاعد نمیکند. حالا که طلا در اکتبر امسال به چهار هزار و 300 دلار رسید، حامیان سنتی طلا لبخند پیروزمندانهای بر لب دارند. طلا فقط در سال جاری 50 درصد رشد داشته و طی 2 سال گذشته دوبرابر شده و عملکرد این فلز از اکثر داراییهای دیگر بهتر بوده است. کسانی که در سال 2001 اندکی طلا با قیمت 275 دلار خریده بودند، حالا 1458 درصد سود کردهاند.
بانک یوبیاس/UBS سوئیس بهتازگی در گزارشی قیمت 4700 دلار را در کوتاهمدت برای طلا پیشبینی و به همان دلایل مذکور اشاره کرده است؛ تضعیف دلار، کاهش نرخهای بهره، نگرانیها درباره افزایش بدهیهای دولتی، تعطیلی دولت آمریکا، رتبه اعتباری رو به وخامت و ...
یوبیاس طلا را به عنوان سپری در برابر همه مخاطرات؛ سیاسی، اقتصادی، ژئوپلیتیکی؛ میبیند. واقعیت این است که خریداران متمول فراوان هستند. بانکهای مرکزی، به ویژه روسیه و چین، طلا ذخیره میکنند تا ذخایر خود را افزایش دهند و سیستم پرداخت دلاری را به اصطلاح دور بزنند.
تحریمهایی که آمریکا علیه دشمنان و متحدانش اعمال کرده، حفاظت از داراییهای پولی را در برابر تهدید توقیف یا مصادره ضروری ساخته است. به عنوان مثال، به داراییهای مسدودشده روسیه پس از حمله این کشور به اوکراین فکر کنید. با این حال، چنین مخاطراتی متحدان واشنگتن را نیز تهدید میکند.
خریدهای بانکهای مرکزی از سال 2022 شدت گرفته است. طبق برخی برآوردها، چین تاکنون بیش از پنج هزار تن معادل 20 درصد از تمام طلای موجود در خزانههای بانکهای مرکزی را ذخیره کرده است. آمریکا هشت هزار تن در اختیار دارد. روسیه، ابرقدرت استخراج طلا همچون چین، با خریدهای خارجی به ذخایر 2300 تنی خود اضافه کرده است. اثر جانبی مورد نظر، تقویت اعتبار یوان و روبل است و به نظر میرسد که ارزهای این دو کشور با داراییهای واقعی پشتیبانی میشوند.
در نتیجه، افزایش اخیر تقاضا و قیمت فلز زرد، خریداران هیجانی، سرمایهگذاران نهادی و همچنین سرمایهگذاران خرد را آلوده کرده است. مصرفکنندگان در گوشهوکنار جهان، وحشتزده از وسعت غیرقابل پیشبینی بودن دولت مستقر در واشنگتن و جنگهای تعرفهای آن، نیاز به سپری در برابر جهانی بسیار نامطمئن را احساس میکنند و متعاقبا به صندوقهای قابل معامله در بورس طلا (ETF) و در چین، هند و آمریکا و سایر کشورها به خرید طلای فیزیکی هجوم بردهاند.
برخی سرمایهگذاران در این هرجومرج، فرصت سوار شدن بر موج هیجان را شناسایی کردهاند. با این وجود، مهمتر از همه حس وحشتی است که نمیتوان آن را با سایر طبقات دارایی فرونشاند آن هم در بازارهایی که ممکن است هر لحظه از حرکت باز بایستند. بنابراین طلا نه تنها سرمایهگذاری، بلکه سپری در برابر ترسهای غریزی است و در چنین شرایطی نمیتوان آن را نادیده گرفت. در نتیجه امکان افزایش قیمت طلا محتمل است.
به گفته نگارنده این مطلب، به عنوان یک سرمایهگذار خرد باید بدانیم که در قیمتهای فعلی، فضای صعودی اندکی وجود دارد. با این حال، ترس از وخیمشدن اوضاع میتواند با نگهداری طلا تسکین پیدا کند البته نه «طلای کاغذی» در قالب گواهی یا ETF، بلکه طلای فیزیکی که به راحتی قابل دسترسی و از دسترس دشمنان سلطهجو در امان باشد.
به ادعای نگارنده، چین که خدمات ذخیره و تجارت طلا در بورس طلای تازهتاسیس شانگهای را ارائه میدهد ودر عربستان سعودی نیز خزانه دارد، از این انگیزه بهرهبرداری میکند. این کشورهای جنوب جهانی که نسبت به کنترل آمریکا بر ثروت و جریانهای پول محتاط هستند را جذب میکند.
به گفته برخی منابع، بورس طلای شانگهای یک سوم تمام طلای فیزیکی را معامله و مقادیر زیادی را در شبکه خزانههای موردتایید خود ذخیره میکند. هرچند اعداد و ارقام بهسختی و قطرهچکانی منتشر میشوند اما حقیقت این است که «طلای کاغذی» که توسط بانکها و صرافیهای غربی ارائه میشود، در زمان بحران چندان اطمینان خاطری ندارد آن هم زمانی که فضای سایبری همواره هدف حملات است و دزدان و دولتهای طماع دائما پساندازهای ما را تهدید میکنند. به هنگام وحشت، داشتن صندوق اماناتی در نزدیکی خانه اولویت دارد!